" فارابی – ابونصر " مشهور به معلم ثانی قرن چهارم معلم ثانی – استاد الفلاسفه – نخستین فیلسوف در دوره اسلامی و عالم به غالب علوم جهانی محمد بن احمد بن طرخان حکیم ترکی فلسفی المکنی به ابونصر که مولدش و سنج فاراب و شهرتش فارابی ، یکی از بزرگترین فلاسفه نامی واز دانشمندان و حکمای اسلامی قرن چهارم هجری زمان آل بویه که در قبال ارسطو که معلم اول بود به معلم ثانی نیز معروف و کسی از ایشان به پایه وی نرسیده و در قوه مدرکه دارای اولین درجه بوده است . ابن سینا با آن جلالت علمی و آفاقی که داشت از کتابهای وی استفاده بسیار کرده و در مصنفات خود از انوار علمیه اش اقتباس نموده است و اینکه در کلمات اکابر به استاد الفلاسفه و ملک الحکماء موصوفش می دارند ، نخستین فیلسوفی که در دوره اسلامی ظهور کرد او بود . بالجمهل فارابی نخست در زادگاه خود علوم ابتدائی را اخذ و در بعضی از شهرهای ایران زبان فارسی و بعضی زبانهای دیگر را فرا گرفته و سپس به بغداد رفته و زبان عربی را هم در آنجا استوار داشت و علم منطق را از ابوبشر بن یونس فرا گرفته و با صاحب بن عباد و حکمای بغداد مصاحبت داشته و سپس به حرات رفته و در حوزه درس یوحنا بن خیلان حکیم نصرانی به تکمیل علوم و حکمت پرداخت و تا مرگ آن استاد در حران مانده و پس از مرگ او مجدداٌ به بغداد بازگشت و به تحصیل ریاضیات و فنون دیگر حکمت پرداخت . و تمامی کتب ارسطو را تتبع و ممارست نمود و آنی از مطالعه آنها غفلت نکرد و در استخراج معانی و مطالب آنها مهارتی به سزا یافت و در طب و منطق و موسیقی و تمامی فنون فلسفه به مقامی رسید که تا آن دوران در دسترس کسی از مسلمین نبود. روزی از او پرسیدند در فنون فلسفه تو داناتری یا ارسطو ، پاسخ داد اگر این زمان ارسطو را درک می کردم هر آینه از بزرگترین شاگردان او می شدم ، گویند که فارابی روی کتاب النفس ارسطو به خط خود نوشته بود که من این کتاب را صد مرتبه خواندم ، چنانچه کتاب سماع طبیعی ارسطو را چهل مرتبه خواندم و می گفته که باز به مراجعه آن محتاج تر می باشم . فاضی نور الله شوشتری ( شهید ثالث) فارابی را بسیار ستوده و گوید که وی معلم مقالات و متمم کمالات نوع انسان بوده و نخستین حکیمی از فلاسفه اسلامی می باشد که بر مسند ترجمانی نشسته و علم حکمت را از زبان یونانی به عربی ترجمه نموده و بین العرب انتشار داده و با معلم اول ( ارسطو) در تعالیم مطالعه فلسفه شرکت نموده و بدو اقتفا نموده و ملقب به معلم ثانی گردید. ریشه اصلی این لقب معلم ثانی آن بود که فارابی به دستور و امر منصوربن نوح سامانی به تکمیل و اصلاح ترجمه های کتب ارسطو که ناقص بوده و اصلاح نشده بود پرداخته و آن اصلاح و تکمیل خود را تعلیم ثانی نام داد و بهمین جهت بود خودش نیز به معلم ثانی مشهور و مشهود گردید. بهر حال فارابی به مصر و شام شهر حلب رفته و در آنجام مشمول مراحم سیف الدوله بی حمدان امیر وقت آنجا گردید و بطور استمرار تا روز وفاتش روزی چهار درهم بدو داده میشد و او نیز در اثر عزت نفس قانع و امرار حیات می نمود ، و تا سال 339 یا 340 هجری سال مرگ خود در آن شره بسر بد و همانجا به خاک رفت . در مجلس سیف الدوله دیلمی از آن بویه : گویند اولین باری که وارد مجلس سیف الدوله که پر از افاضل علوم و معارف متنوعه گردیده و پس از اذن جلوس فارابی گفت در جای خودم بنشینم یا در مکان شما . سیف الدوله گفت در جای خودت بنشین ، فارابی از میان آن جماعت گذشته و خود را به مسند سیف الدوله رسانید و بجاز وی نشست . سیف الدوله با زبان مخصوصی که غیر از غلامان حاضر خدمت کسی دیگر شناسایش نبود بدیشان گفت که چند چیز از وی ( فارابی ) سئوال خواهم کرد که اگر جواب ندهد با طعن نیزه او را بزنید ، پس فارابی فهمید و با همان زبان گفت که ای امیر صبر کرده و منتظر عاقبت کار باش ، امیر در عجب شده و گفت مگر تو این زبان را هم میدانی ؟ پاسخ داد که بلی زیاده از هفتاد زبان می دانم . سپس با علمای مجلس در هر فنی مناظره کرد و در همه آنها بر آنان فائق آمد و آنان به صحبتها و جملات وی اذعان کرده و سکوت نمودند . و به نوشتن مقالات وی پرداختند . بعد از رفتن همه سلطان با فارابی خلوت کرده و از میل داشتن او به طعام و شراب استفسار نموده او اظهار بی میلی کرد و در جواب پرسش از میل داشتن سماع اظهار تمایل نمود. پس بامر سلطان تمام خوانندگان و خنیاگران حاضر شده و هر یک به آهنگ مخصوصی بنای خواندن گذاردند که هیچکدام مورد طبع فارابی واقع نگردید . و یکایک را نقادی نمود پس بر تعجب سلطان افزوده شد و پرسید مگر تو به اصول این فن و صنعت آشنا هستی ؟ پس فاربی از کیسه خود عودی چند برآورده و با وضع مخصوصی ترکیب داده و بنواخت و در اثر آن همه حضار خندیدند . پس وضعی دیگر ترتیب داد و همین که بنواخت همه شان گریستند . و در مرتبه سوم بعد از تغییر و ترکیب آن به مجرد نواختن همه شان حتی دربانان به خواب رفتند . پس فارابی ایشان را به همان حال گذاشته و بیرون رفت. مکتب فارابی و آثار او : فارابی طرفدار مکتب مشاء بود و هیچکس چون او تا آن زمان مفسر حکمت ارسطو نبود فارابی حکمت افلاطون را هم می شناخت و دو کتاب از افلاطون به دستش رسید یکی کتاب قانون و دیگری جمهوری و فارابی خیلیتحت تاثیر حکمت سیاسی افلاطون قرار گرفت فارابی اولین دانشمند اسلامی است که کتابهای سیاسی نوشت و به احتمال قوی آن کتابها را بر اثر پی بردن به حکمت سیاسی افلاطون برشته تحریر در آورد و فارابی از دانشمندان اسلامی اولین شخصی است که در موسیقی دست داشته و کتابی در این مورد بنام قانون نوشت و قانون را هم اختراع کرد . فارابی علاون بر فلسفه و منطق و موسیقی که استاد کل آن بود کتابهای بسیاری در فنون متنوعه برشته تحریر درآورد که محل استفاده دانشمندان و فحول ارباب معرفت و عقول قرار گرفت و به اکثر زبانهای خارجی ترجمه شده است . کتاب فارابی در حکمت بنام فصوص الحکم است و کتاب دیگری به همین نام قبل از او ابن العربی آندلسی که در ایران به نام شیخ محی الدین معروف است نوشته شده . کتاب آراء اهل المدینه الفاضله و المدینه الجاهله و المدینه الفاسقه و المدینه المبدله و المدینه الضاله که در مصر و لندن چاپ چاپ شده و در ذریعه از چندین موضع این کتاب استطهار کرده که فارابی امامی مذهب ( شیعه) و به عصمت ائمه طاهرین معتقد بوده است. کتاب الابانه عن غرض ارسطاطالیس فی کتاب ما بعد الطبیعه و ظاهراٌ همان کتاب اغراض مذکور زیر است . کتاب ابطال احکام النجون – اثبات المفارقات الارعه که در حیدر آباد هند در هشت صفحه چاپ شده کتاب الاجتماعات المدینه و کتاب احصاء العلوم که در مصر چاپ و در موضوع خود بی نظیر است و کتاب احصاء القضایا و باز مهمتر کتاب اخلاق فارابی است که 2 نسخه آن در کتابخانه مسجد ایا صوفی اسلامبول یکی بنام اخلاق و دیگری بنام الالفاظ الافلاطونیه و تقویم سیاسته الملوکیه موجود است و دیگری اسباب السعاده – ادب الجدل ، اغراض ارسطالالیس که در حیدرآباد دکن چاپ و حاوی تحقیق مقالات کتاب ، حروف نام خود و تحقیق بر غرض ارسطو در کتاب مابعدالطبیعه است و کتب و رساله عربی : الایقان – البرهان تحصیل السعاده که باز در حیدرآباد دکن چاپ شده که در حکمت است و التعلیقات فی الامور العامه و بعض الطبیعیات که در حیدرآباد دکن چاپ شد. کتاب سیاسته المدینه در اقتصاد سیاسی ، علم المزاح که یک نسخه آن در کتابخانه لنین گراد شماره 484 موجود است و مبادی الفلسفه القدیمه و المدخل الی صناعه الموسیقی که یک مسخه آن در فرانسه مصر و یک نسخه کتابخانه کوپریلی اسلامبول شماره 935 موجود است. کتاب و رساله المله الفاضله به نوشته احمد رفعت که در این کتاب تصریح نموده که نقوش شریره بعد از مرگ معذب به عذاب ابدی بوده و مبتلا به آلام نامتناهی می باشند. ر کتاب سیاست مدینه آنها را بعد از مردن فانی محض دانسته و فقط به بقای ابدی نفوس صالحه معتقد بوده و سعادت را منحصر به همین حیات دنیوی دانسته است و بس. رفتار و اخلاق شخصی فارابی : فارابی مردی بسیار زاهد و نسبت به دنیا و منزل و خانه بی رغبت بوده و با مردم حشر و نشر و آمیزش نمی کرده و در اوقات اقامت در حلب و دمشق منزلی هم اختیار نکرده بود و همواره در کنار آب روان و جاهای پر درخت نشسته و مشغول تالیف بوده و محصلین و اهل علم نیز در همان حال از وی استفاده و استفاضه می نمودند . در اثر سرمایه قناعت که گنجی بی پایان است با چهار درهم که از طرف سیف الدوله بیشتر از آن را قبول نمی کرد امرار معاش می نمود و در حدود هشتاد سالگی در سال 339،340 همانطور که اشاره رفت از دنیا رفت . به نوشته بعضی از ارباب سیر در اثنای سفر مکه که در آخر عمر می نمود باقطاع الطریق مصادف و از روی مهارته که در تیراندازی داشته با ایشان به مقابله و مقاتله پرداخت و عاقبت مقتول گردید. معلم ثانی: معلم در اصطلاح فلاسفه کسی را گویند که در علوم و فنون عصر خود استاد و دارای نظریه و عقیده در آنها باشد بگواهی تاریخ یونان تنها کسیکه از بزرگان و فلاسفه که شایسته این لقب بزرگ بود ارساطالیس حکیم یونانی بود که او را معلم اول می گفتند و پس از ظهور و طلوع ستاره درخشان اسلام که تا مدتی دانش و فرهنگ ایران و یونان و هند بدستیاری دانشمندان به عربی ترجمه و نشر می شد و بزرگان شیفته سخنان حکمت آمیز ایران و یونان شدند و در حلقه های تدریس دانشگاهها و محافل علمی از فرهنگ این دیار سخنرانی می شد. بزرگترین حکیم کسی بود که کلمات فلسفی را فهمیده و یا کتابی از حکمت ایران و یا یونان را ترجمه به عربی بنماید. این روش ادامه داشت تا بروز و ظهور این دانشمند بزرگ و نابغه تجلیات روحی ایرانی یعنی ابونصر فارابی که همه به مقام دانش او اعتراف کرده و نخستین کسی است که بعد از اسلام به لقب معلم ثانی نامیده و مشهور شده است. گرچه بعضی از دانشمندان ادعای معلیم ثانی و رابع نمودند یا آنها را ثالث و رابع خواندند اما چون هیچیک از آن دانشمندان جامع تمام کمالات معنوی و علمی نبودند و در رشته ای از علوم یا فنون نقصی داشتند این لقب بزرگ از او به کسی دادن نشد از طرفی با توسعه علوم که امروزه رشته ای فراوانی از علوم اولیه جدا شده و سالیان دراز برای تخصص هر یک از رشته ها لازم است ، دیگر لقب معلمی معنی حقیقی خود را در نزد حکماء از دست داده و دنیا بغیر از دو نفر یعنی ارسطاطالیس در غرب و ابونصر فارابی در شرق کسی دیگر را معلم نمی داند
+ نوشته شده در دوشنبه یازدهم آبان ۱۳۸۸ ساعت 14 توسط جواد اسماعیلی
|