رابطه ی وجود و ماهیت در فلسفه ارسطو
مقاله «رابطه وجود و ماهيت در فلسفه ارسطو و ابنسينا»، نوشته «رضا اكبريان» و «سهراب حقيقت» در آخرين شماره از فصلنامه علمی ـ پژوهشی «خردنامه صدرا» منتشر شده است.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، نويسندگان اين مقاله بر آنند كه نشان دهند آنچه در آثار ارسطو ديده میشود، تنها متمايز ذهنی ميان وجود و ذات است؛ لذا در فلسفه ارسطو نه نيازی به تمايز متافيزيكی است و نه او میتوانست به اين تمايز قائل شود.
نويسندگان در ادامه به اين موضوع میپردازند كه در جهان اسلام فارابی و ابنسينا با گذر از تمايز ذهنی ارسطويی به تمايز متافيزيكی ميان وجود و ماهيت، توانستند تفسير و تبيين نوينی از وجودشناسی، جهانشناسی و خداشناسی ارائه دهند به طوری كه میتوان از يك نظام فلسفی مستقل نزد مسلمانان صحبت كرد.
به اعتقاد نگارندگان، ارسطو در فلسفه خود از يك طرف بين وجود و جوهر ارتباط تنگاتنگی برقرار كرده به طوری كه سؤال از وجود را به سؤال از جوهر و ذات قائل است. به همين دليل است كه در فلسفه وی تمايز ميان وجود، جوهر و ذات به دشواری صورت میگيرد.
به زعم مؤلفان، همين امر باعث شده است كه بين ارسطوشناسان اين اختلاف پيدا میشود كه آيا در فلسفه ارسطو بين وجود و ذات تمايزی هست يا نه، و در صورت وجود تمايز اين تمايز صرفا يك تمايز ذهنی، منطقی، معرفتشناختی است يا علاوه بر اين، تمايز عينی، متا فيزيكی واقعی نيز ميان وجود و ذات مشاهده میشود.
در اين جستار میخوانيد: افرادی مثل ويسنوفسكی و كوريگان بر اين باورند كه نوافلاطونيان سر منشأ تمايز واقعی وجود از ماهيت هستند. به نظر ويسنوفسكی تحليل آمونياس فيلسوف نوافلاطونی، از سير نزولی و سير صعودی نفس در فلسفه خود باعث پيدايش علت فاعلی و وجود از يك طرف و علت غايی و ماهيت از طرف ديگر در فلسفه ابنسينا شده است.
در اين مقاله آمده است: فرق بين ماهيت و وجود، بدون ترديد يكی از اساسیترين آرا و عقايد فلسفی در تفكر اسلامی است. بدون مبالغه و اغراق میتوان گفت كه اين تمايز، نخستين گام در تفكر وجودشناسی مابعدالطبيعی در ميان مسلمين را تشكيل میدهد، و بنيادی را فراهم میكند كه تمام ساختمان مابعدالطبيعة اسلامی بر آن ساخته شده است.
پنجاه و دومين شماره فصلنامه علمی ـ پژوهشی «خردنامه صدرا» به صاحب امتيازی و مديرمسئولی آيتالله سيدمحمد خامنهای (رئيس بنياد حكمت اسلامی صدرا) و زير نظر هيئت تحريريه منتشر شد