عینیت صفات با ذات الهی
عینیت صفات با ذات الهی از نظر فلاسفه و متکلمان
موحدی ، عبدالحسین ؛ عینیت صفات با ذات الهی از نظر فلاسفه و متکلمان ؛ راهنما : احمد بهشتی ؛ مشاور : علیرضا فیض – علی مهدیزاده ؛ تاریخ دفاع : 18/07/80 ؛ 193 ص .
کلید واژه ها : ذات الهی ، صفات ، اسم و صفت ، لفظ الله .
چکیده
اولین کسی که عینیت صفات با ذات را مطرح نموده است انباذقلس از حکمای سبعه یونان باستان می باشد وی از محضر داود نبی و لقمان حکیم بهره مند شده است . مسلماً معنی عینیت بین قدما و متأخرین بویژه پس ازبیان قاعده بسیط الحقیقه متفاوت است . در بین قدما بحثی بعنوان عینیت اسم ، مسمی و تسمیه مطرح بوده است که کاملاً لفظی و بی فایده می باشد البته با لحاظ اسم به معنی مورد نظر عرفا ، بحث قابل توجه می باشد .
اختلاف نظرات در بحث مذکور کاملاً به بحث معرفت ذات و صفات مرتبط است . غزالی معرفت ذات خدا را غیر ممکن می داند و فقط به یک معرفت ایهامی تشبیهی معتقد است . ولی اطلاق الفاظ اسماء و صفات بر خدا را اشتراک اسمی می داند که بسیار نزدیک به اشتراک لفظی است .
ابن سینا که هر گونه علم به غیر را حصولی میداند معتقد است هر چه از خداوند می شناسیم ذات او نیست بلکه لوازم و عوارض ذات است . ما حتی حقایق مادی این جهان را نفهمیده ایم چه رسد به ذات ربوبی ! بنابر نظر او وجود و حتی وجوب وجود نیز از لوازم ذات الهی می باشند و ذات الهی به هیچ وجه برای بشر قابل ادراک نیست .
با توجه به دسته بندی اقوال مختلف ، آنچه محل اختلاف آراء در بحث عینیت واقع شده است صفات ثبوتی حقیقی خدا اعم از حقیقی محض و حقیقی اضافی می باشد و اختلافی در زیادت بقیه انواع صفات از جمله سلبی و اضافی محض بر ذات نمی باشد . اگر چه به معتزله قول نیابت ذات از صفات منتسب گردیده اما نظرات دیگری نیز ارائه نموده اند برخی مانند ابوهاشم جبائی قائل به احوال گردیده و برخی مانند ابوالهذیل علاف قائل به عینیت شده اند . اشاعره که معتزله و فلاسفه را نافی صفات کمالیه قلمداد نموده اند ضمن اثبات صفات زائد بر ذات با توجه به عدم اتحاد قبول و فعل قائل به عروض صفات بر ذات و سپس ازلیت صفات کمالیه گردیده اند . متکلمین شیعه با زیادت صفات بر ذات به شدت مخالفت نموده برخی قائل به عینیت صفات با ذات و برخی هم نظر با محدثین قائل به اتصاف ذات باری به صفات شده اند اما برای این صفات معانی سلبی در نظرگرفته اند . جمهور فلاسفه به دیدگاه عینیت صفات با ذات اعتقاد دارند و عمده ادله آنان در این مبحث نیز به رد زیادت صفات بر ذات اختصاص یافته است . البته ابوعلی سینا صفات را عین ذات نمی داند بلکه آنها را از لوازم ذات بر می شمرد . این لوازم ، از مقوله عرض برای ذات نمی باشند بلکه برای رفع مشکل اتحاد قبول و فعل وی قیام این لوازم به ذات را قیام صدوری می داند نه قیام حلولی . مثلاً علم ذات به مخلوقات را از نوع علم حصولی و بصورت صور مرتسمه در ذات می داند که این صور به ذات قیام صدوری دارند . او این علم را قبل از فعل قلمداد کرده و خداوند را نسبت به این صور فاعل بالرضا و نسبت به مخلوقات فاعل بالعنایه می داند .
صدرالمتألهین با وجود نظر گذشته اما در بیان لفظ جلاله الله و تعیین معنی موضوع له آن تصریح می نماید ذات احدیت غیبیه به هیچ وجه قابل اشاره حسیه و عقلیه نیست . مجهول مطلق است و در مقام لااسمی و لارسمی است و لذا نمی توان برای او معنی در نظرگرفت و لفظی وضع کرد . لفظ الله علم جنسی برای ذات مستجمع جمیع صفات کمالیه است و خداوند تنها مصداق این مفهوم است . احتجب عن العقول کما احتجب عن الابصار .